روز پرماجرا

امروز روز دوم بخش قلب بود. خیلی استرس آور بود و دلیلش هم این بود   که preceptor یا فارمسیست مسئول آموزش من سرش شلوغ بود و نصف بیشتر معاینه مریض ها یا همان rounds من تنها بودم با attending یا همان متخصص قلب و دستیار دکترو آنها روی من به عنوان یک فارمسیست آماده به کار حساب می کردند نه رزیدنت در حال آموزش. بعد از راند وقتی  پریسپتورم سرش خلوت شده بود نشستیم و داروهای مریضها را یکی یکی مرور کردیم. پریسپتورم تاکید کرد که نیازی نیست فشار زیاد به خودم بیاورم چرا که هنوز هفته ی اول است و فرصت برای یادگیری دارم. به هرحال من همچنان سعی کردم تا جای امکان خوب کار کنم تا دکترها از حساب کردن روی من پشیمان نشوند. بعد از ظهر هم جلسه ی پروژه ی تحقیقاتی را هم در نبود استاد اصلی ام جیمز شرکت کردم. دکتر ریک خیلی مبسوط پروژه را به جولیا،متخصص آمار، توضیح داد و جولیا هم سوالاتش را پرسید و در پایان قرار شد ما یک تخمین کلی از داده هایمان بگیریم تا او بتواند روی مدل آماری نظر کاملتری بدهد. راستش به نظرم زیاد مناسب پروژه ی ما نیست چون تجربه کاریش در موردمدلی که ما می خواهیم زیاد نیست. به هرحال این جلسه هم به خوبی برگزار شد و قرار شد یک سری اطلاعات را از مقاله ها بگیرم و به دکتر ریک بفرستم. کلا امروز روزی بود پر از حضور مستقل من در جمع متخصصهای غیرفارمسیست و به نظرم در مجموع عملکردم خوب بود. 

خبر خوب اینکه امتحان بورد را پاس کردم، تا هفته ی دیگر هم لیسانسم فعال می شود و می توانم نسخه های مریض ها را تایید کنم و مشاوره ها را با اسم خودم امضا کنم. 

نظرات 13 + ارسال نظر
الی یکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت 00:14

صحرای عزیزم اتفاقا منم خیلی دلم تنگ شده بود، نه دیگه وبلاگ ندارم
منم اینجام مثل همه مردم ....
درسم که تموم شد و بیشتر برا خودم پروژه ای کار میکنم، اینطوری راحت ترم تا وارد ... شم

هرکاری که باعث بشه روان سالمتری داشته باشه همون بهترینه

فنجون شنبه 14 مرداد 1402 ساعت 04:48 http://Embrasser.blogsky.com

به به مستقل شدنتون مبارک :)
چه جالب در جوابی که به آقای دکتر دادین متوجه شدم ما همچنی رشته ای گویا تو ایران نداریم ... یعنی پزشک خودش دارو هارو مینویسه و با کسی مشورت نمیکنه... اولش برام خیلی عجیب بود که رشته شما دقیقا" چکاری انجام میده . الان پزشک ها حتما باید با تاییدشما دارو بدن؟

ما یه داروخونه مرکزی داریم که تمام نسخه های مریضهای بستری میان اونجا، فارمسیستها اونجا تمام نسخه ها رو چک میکنن که آیا این دارو مناسب وضعیت مریض هست نه لزوما کاربردش اما دوزش وضعیت کلیه های مریض، سن مریض و غیره و بعد تایید میکنن، بعد یه سری تکنسین داروخونه داریم داروها رو آماده میکنن و میفرستن بخش، حالا کنارش فارمسیستهایی بالینی توی بعضی بخشها و نه همه ی بخشها با دکتر میرن دیدن مریض و اگه دارویی باشه که دکتر به هر دلیلی در نطر نگرفته یا گزینه ی بهتری وجود داره بنا بر راهنمای درمان استاندارد، به دکتر پیشنهاد میدیم، یا بعضی وقتها دکتر میخاد مریضو از یه دارو به داروی دیگه عوض کنه و ممکنه بپرسه از فارمسیست با چه نسبتی باید باشه و این حرفها، دکترها متخصص دارو نیستن برا همین خوشحالم میشن یکی کنارشون باشه چک کنن باهاش. توی ایران هم کم کم داره راه میفته اما این مدل فارمسیست نسبتا جدیده و بعضی دکترها عادت ندارن به دیدن فارمسیست توی ویزیتها، اما خوب سیستم داره عوض میشه

الی شنبه 14 مرداد 1402 ساعت 01:05

سلام
بعد از مدتها اومدم وبلاگت رو خوندم صحرا جان، چقدر خوشحال شدم از صمیم قلب بابت همه موفقیتهاتف امیدوارم هر روزت بهتر از دیروزت باشه و با همسر و پسر گلت ازین به بعد فقط آرامش ببینید

سلام الی عزیزم
کجایی دختر، دلم تنگ شده برات، از خودت نگفتی چه میکنی، وبلاگ جدید نداری

لیلی جمعه 13 مرداد 1402 ساعت 06:25 http://Leiligermany.blogsky.com

مستقل شدن اولش استرس زیادی داره چون آدم باید به توانایی های خودش پاسخ بده و به بقیه که به اون نگاه می کنند انرژی منفی نده.

دقیقا، فکر می کنم این هفته ی اول شروع خوبی بود برام، امیدوارم هفته دیگه هم همینطوری پیش بره

بانوی کویر پنج‌شنبه 12 مرداد 1402 ساعت 03:32 https://banooyekavir.blogsky.com/

پرتوان و پرانگیزه باشی عزیزم
توفیقاتت روزافزون

ممنونم بانوجان

رضوان پنج‌شنبه 12 مرداد 1402 ساعت 02:17 http://nachagh.blogsky.com

جالبه که در راند با پزشک شما هستید.من تحت درمان هیدورکسی اوره بودم چون هماتو کریت و هموگلوبینم بالا بود ولی الان سه ماه میشه دکتر نمی نویسه دیگه.

دلیل بالا بودن هموگلوبین هماتوکریت چی بوده؟ چون هیدروکسی اوره باعث سرکوب مغز استخوان میشه و از اون طریق تولید گلبولهای سفید و قرمز رو کم میکنه

زری.. پنج‌شنبه 12 مرداد 1402 ساعت 00:38 http://maneveshteh.blog.ir

سلام، از وبلاگ ماهی های دریای کابل اومدم اینجا.
هر وقت سرم شلوغه و استرسی کارهام هستم وبلاگهای خوبی کشف میکنم :))
با اجازه لینک وبلاگت را میذارم تو وبلاگم.
قبولی امتحان بورد را هم بهت تبریک میگم، موفق باشی:)
ببخشید اگر قبلا گفتی تو وبلاگت میتونم بدونم کدوم کشوری شما؟

ممنونم زری جان و خوش آمدی
آمریکا هستم من

Fall50 چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت 23:29

متشکرم عزیزم لطف کردید. موفق باشید

خواهش می کنم

Fall50 چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت 15:57

سلام صحرا جان .عزیزم نظر تون راجب مکمل‌ها وزینک پلاس،چی هست نمی خوام مکمل خاصی رو معرفی کنید فقط
اینکه بعصی از پزشکان خیلی تا کید به مصرف دارند وبعضی میگن اصلا نیازی نیست واینها یک مشت گچ هستن. متشکرم

نظرم مثبته البه به شرطی که برندی که استفاده میشه معتبر باشه دوم زیاده روی توی مصرف نباشه. خیلی از ماها رژیم غذایی مون اونقدر مقوی نیس که همه چیز رو پوشش بده برا همین مصرف مکمل کمک میکنه به خصوص آهن، فولیک اسید، ویتامین دی و کلسیم و ویتامین گروه ب
زینک هم مقدار مجازش خوبه ولی معمولا کم پیش میاد دچار کمبود زینک بشیم اگه رژیم غذایی گوشت داشته باشه مگه سن رشد و بلوغ باشه که توصیه میشه مصرف مکمل زینک

قره بالا چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت 15:05 http://Www.eccedentesiast33.blogsky.Com

شیرینی وخوام

شیرینی رو که شما باید بدی برای قبولی ارتقا

Baran چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت 03:46

بلامیسرخداوند همیشه پشت و پناه تون باشه و
به سلامتی و مبارکی؛دائم خوش خبر باشید ان شاءالله

خیلی ممنون باران بانوی عزیزم

تیلوتیلو چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت 00:32 https://meslehichkass.blogsky.com/


چقدر خوبه که داری از پیشرفت هات و حال خوبت برامون مینویسی
همیشه موفق باشی عزیزدلم

ممنونم گندم عزیزم، اگه وقت کنم بیشتر می نویسم

ربولی حسن کور سه‌شنبه 10 مرداد 1402 ساعت 22:24 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
ببخشید مگه کار شما فقط این نیست که داروهای مریضو بدین؟
ظاهرا کار شما خیلی بیشتر از یک داروساز معمولی توی ایرانه

سلام آقای دکتر، من داروساز بالینی هستم با دکتر مریض ها رو میبینم و هر سوالی پیش بیاد جواب میدم در مورد دز و عوارض جانبی و اینکه کدوم دارو با توجه به وضعیت مریض مناسبتره، داروساز معمولی هم داریم اینجا که توی داروخونه هستند و نسخه ها رو از مریض میگیرن و داروها رو تحویل میدن به اونها میگیم community فارمسیست

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد