این سیستم هفته در میان امتحان داشتن بدجوری آدم را به خودش مشغول می کند. از فشار این امتحان درنیامده باید برای بعدیش آمادگی بگیریم و زمان در این حالت مثل برق و باد می گذرد.
کرونا طرف ما هنوز همه گیر نشده اما تبلیغات برای پیشگیری و کنترلش زیاد است. با خانواده تماس گرفتم، مدرسه ی آبجی کوچیکه تعطیل شده و بقیه ی اعضای خانواده هم کم و بیش رعایت می کنند. بدتر از کرونا آزمایشهای مادرم را دیدم که خبر از قند خون خیلی بالا و چربی و فشار خون می داد. مادرم از آن آدمهایی است که اصلا مراقبت از خودش را بلد نیست و باید یک نفر باشد او را مجبور کند دکتر برود و دوا بگیرد. تفسیر آزمایش هایش را برایش گفتم و حسابی تاکید کردم در اولین فرصت دکترش را ببیند و کنترل و درمان را شروع کند.
بعد ازکلی فکر و تحقیق، یک دستگاه تردمیل خریدیم. خیلی بزرگتر از آنچه فکر می کردم است و چون ما طبقه ی دوم هستیم نمی توانیم از تمام ظرفیت هایش استفاده کنیم و همین باعث می شود فکر کنم نکند عجله کردیم و بهترین تصمیم را نگرفتیم. فعلا قصد جابجایی نداریم چون شرایط آپارتمانمان خیلی خوب است و بعید است بتوانیم موقعیت مشابه جای دیگری پیدا کنیم. به هرحال همین پیاده روی تند روی دستگاه هم خیلی خوب است آدم را تازه می کند.
فعلا همین ها را دارم بعدا باید یک پست بگذارم از خودم بگویم، منظورم حال و احوالم است. بعد از امتحان شاید!