این سیستم هفته در میان امتحان داشتن بدجوری آدم را به خودش مشغول می کند. از فشار این امتحان درنیامده باید برای بعدیش آمادگی بگیریم و زمان در این حالت مثل برق و باد می گذرد.

کرونا طرف ما هنوز همه گیر نشده اما تبلیغات برای پیشگیری و کنترلش زیاد است. با خانواده تماس گرفتم، مدرسه ی آبجی کوچیکه تعطیل شده و بقیه ی اعضای خانواده هم کم و بیش رعایت می کنند. بدتر از کرونا آزمایشهای مادرم را دیدم که خبر از قند خون خیلی بالا و چربی و فشار خون می داد. مادرم از آن آدمهایی است که اصلا مراقبت از خودش را بلد نیست و باید یک نفر باشد او را مجبور کند دکتر برود و دوا بگیرد. تفسیر آزمایش هایش را برایش گفتم و حسابی تاکید کردم در اولین فرصت دکترش را ببیند و کنترل و درمان را شروع کند. 

بعد ازکلی فکر و تحقیق، یک دستگاه تردمیل خریدیم. خیلی بزرگتر از آنچه فکر می کردم است و چون ما طبقه ی دوم هستیم  نمی توانیم از تمام ظرفیت هایش استفاده کنیم و همین باعث می شود فکر کنم نکند عجله کردیم و بهترین تصمیم را نگرفتیم. فعلا قصد جابجایی نداریم چون شرایط آپارتمانمان خیلی خوب است و بعید است بتوانیم موقعیت مشابه جای دیگری پیدا کنیم. به هرحال همین پیاده روی تند روی دستگاه هم خیلی خوب است آدم را تازه می کند. 

فعلا همین ها را دارم بعدا باید یک پست بگذارم از خودم بگویم، منظورم حال و احوالم است. بعد از امتحان شاید! 


همچنان هستم، کم و بیش وبلاگهای دوستان را می خوانم اما خودم حرفی برای نوشتن ندارم. شاید دلیلش مشغله ی درس و دانشگاه باشد شاید هم فقط تنبلی باشد، نمی دانم! اما زندگی برای من همچنان جریان دارد. طبیعت من انگار رقابت و تلاش برای دست یافتن به بهترین است. ترم پیش موفق شدم جزء 5 درصد ممتاز کلاس بشوم. کلاسی با 156 دانشجو.  یک نامه ی رسمی  تبریک هم از رئیس دانشکده دریافت کردم. تصمیم گرفتم ارشد مدیریت بازرگانی MBA مرتبط با رشته ام را هم همزمان دنبال کنم. همین امروز نامه ی قبولیم رسید و دوره از تابستان شروع می شود. در واقع به این ها می گویند Dual-program یعنی با پایان تحصیلم با دو مدرک فارغ می شوم. فایده اش این است اگر بخواهم در آینده مدیریت داروخانه یا هر تشکیلاتی مرتبط با رشته ام را به عهده بگیرم شانسم با این مدرک خیلی بیشتر خواهد شد. همزمان در کار فعلیم ارتقا پیدا کردم. در واقع کمپانی مرا به عنوان اینترن استخدام کرده و هدف، آموزش من برای استخدام احتمالی در آینده خواهد بود. کار در یک داروخانه یا مدیریتش خوب است اما با روز به روز بیشتر با موقعیتهای پیشرفت در رشته ام آشنا می شوم. برای همین تصمیم گرفته ام تمام گزینه ها را باز بگذارم تا ببینم در آینده چه پیش می آید. کلی برنامه های کوچک و بزرگ دیگر هم هست که وقتی جلوتر رفتند، برایتان تعریف می کنم. خلاصه اینکه من هستم همین اطراف، فقط کمی شلوغ!