پس اندازهای قطره ای

توی این پست می خواهم راجع به اهمیت باهوش عمل کردن توی زندگی آمریکایی حرف بزنم و بیشتر هم بعد اقتصادی قضیه مدنظرم هست.  

به طور مثال علت این که این جانب ساعت ۱۲:۴۵ بعد از نیمه شب بیدارم این است که ماشین لباسشویی را روشن کرده ام و منتظرم آخرین دور لباسها تمام شود تا توی خشک کن بیندازمشان. دلیل این شبکاری هم این است که طرح برقی که خریده ایم شبها رایگان است از ساعت ۹ شب تا ۷ صبح. بیشترین مصرف برق ما لباسشویی، آشپزی و کولر است. همسرجان که معمولا از فر برای آشپزی استفاده می کند صبح زود قبل از نشستن پشت میز کارش فر را روشن می کند و من هم شبها لباسشویی را راه می اندازم. با این ترفند توانسته ایم قبض ماهانه ی برقمان را در رنج ۵۰-۶۰ دلار نگه داریم. این برای ما که قبلا ماهی ۱۰۰-۱۵۰ دلار پول برق می دادیم پیشرفت بزرگی است و چون شرکت کوچکی هستند هرچند وقت یکبار برایمان کارت هدیه می فرستند آخرین بارش هم به خاطر حفظ قرارداد با شرکت فعلی با وجود جابجایی محل سکونتمان بود. در مورد اینترنت هم طرح خیلی خوبی داشتیم با یک شرکت کوچک و ماهی ۴۵ دلار بیشتر پرداخت نمی کردیم. اما محله ی جدیدمان قلمروی غولهای مخابراتی هست و شرکت ما منطقه مان را پوشش نمی داد. برای همین مجبور شدیم شرکت را عوض کنیم. اینترنت با سرعت حداقل ۳۰۰ تا ۵۰۰ مگ که برای کار همسر لازم است چیزی حدود ۶۵ دلار برایمان آب می خورد. موقع ثبت نام اینترنتی متوجه شدم که می توانم برای طرح اینترنت تخفیف دار اپلای کنم برای خانواده هایی که درآمدشان از یک حدی پایین تر است.  چون من هنوز شروع به کار نکردم شامل این طرح شدیم و نهایتا توانستم با ماهی ۴۷ دلار اینترنت ۱ گیگ بگیرم. دیگر اینکه چون سرویسمان را از یک شرکت دیگر به این شرکت منتقل کردیم به عنوان تشویق کارت هدیه ۲۰۰ دلاری برایمان فرستادند به علاوه ی پرداخت  جریمه ی  لغو قرارداد زودتر از موعد با شرکت قبلی تا سقف ۵۰۰ دلار که خوب برای ما فقط ۵۰ دلار بود. در مجموع توانستیم تا حد زیادی از هزینه ها را ثابت نگه داریم یا کمتر کنیم.

از دیگر مواردی که من معمولا مدیریتش را به عهده دارم پیدا کردن تخفیف‌های خوب برای خریدهای خانه است، مثل پوشک، دستمال مرطوب، دستمال کاغذی، مواد شوینده و مواد خوراکی خشک که وقتی به صورت عمده بخریم خیلی به صرفه در می آید. یا مثلا در مدتی که برای پسرک پوشک می خریدم همیشه بارکد تخفیف روی هر بسته هست، هربار بسته جدید باز می کنم اپ pampers را باز می کنم و اسکن می کنم بارکد را. کار ساده ای هست که وقت آدم را نمی گیرد اما بعد از یک مدت که چک می کنم می بینم کلی امتیاز جمع کرده ام که می توانم با آنها کارت هدیه بخرم. شاید فکر کنید چقدر سخت می گیرم یا مگر با کل این کارها چقدر می شود پس انداز کرد. به نظر من توی فرهنگ مصرف گرایی آمریکایی که کارش خالی کردن جیب آدم است اگر بتوانی پس انداز کنی هرچقدر اندک باز هم سود کرده ای.

پ.ن. این روزها گم شدن زیردریایی توریستی که برای بازدید بازمانده های کشتی تایتانیک چیزی نزدیک ۴هزار متر به اعماق اقیانوس سفر کرده در صدر اخبار است. ظاهرا زیردریایی پنج سرنشین داشته و بر اساس تخمین های قبلی ذخیره ی اکسیژنشان تا دو روز دیگر ته می کشد  و  تا امروز جستجوها بی نتیجه بوده. گویا مسافرین نفری ۲۵۰ هزار دلار برای این سفر پرداخت کرده اند و ممکن است این گرانترین و آخرین سفر عمرشان باشد 

پ.ن.۲. امروز صبح داشتم با پسرک توی پارکینگ قدم زنان به سمت ماشین می رفتم که توی مسیر جایی میان چمنها و زمین پارکینگ که در اثر آبیاری چمنها گلی شده بود لیز خوردم و روی زانوهایم فرود آمدم. زانوهایم کلی زخم و زیلی شد و شلوار سفیدم حسابی گل مالی. هیچی دیگر زنگ زدم به همسر که بیاید پسرک را ببرد مهد و خودم هم آه و ناله کنان برگشتم خانه 

پ.ن.۳. پسرک مهد کودک جدیدش را دوست دارد. معلمش خیلی تعجب کرده بود که چقدر خوب با محیط، معلمها و بچه ها کنار آمده. امروز صبح هم خوشحال لباسهایش را پوشید و قرار بود که همراهیش کنم که ماجرای زمین خوردن اتفاق افتاد. به گفته ی همسر  اوقاتش خیلی تلخ شده بود و تمام راه و توی مهد تا وقت خداحافظی مامی مامی می گفته طفلکی.

پ.ن.۴. فردا آخرین روز کلاس شنای پسرک است، می توانم با قطعیت بگویم هیچ پیشرفتی نداشته  با همسر به این نتیجه رسیدیم که فعلا برای کلاس بعدی دست نگه داریم و بگذاریم در همین استخر مجتمع تمرین/بازی کند تا احساس امنیت بیشتری پیدا کند و یک ماه دیگر دوباره ثبت نامش کنیم.


نظرات 6 + ارسال نظر
فنجون چهارشنبه 28 تیر 1402 ساعت 02:43 http://Embrasser.blogsky.com

خب خب بالاخره تمام شد از اول خوندم تا همینجا ...
سلام ... خداقوت خسته نباشی از این همه تلاش. و اما سوال :))
معادل تخصص شما همون داروساز هست درسته؟ بعد میشه بگین مثلا" شما چه کاری انجام میدین؟ من فکر میکردم داروسازها تو آزمایشگاهها هستند و مشغول کشف داروهای جدید ولی گویا شما کار متفاوت تری دارید و تو قسمت درمان و در ارتباط مستقیم با بیمار هستین، گیج شدم مادر .
دوم اینکه داروسازی جزو شاخه های پزشکیه یا آزمایشگاهی؟
و آخر شما چه نوع ویزایی برای امریکا گرفتین، شرایط اینکه خانواده خودتون و همسرتون هم این ویزا رو بگیرن و خودشونو نجات بدن نیست؟

داروسازی اینجا شاخه های متفاوت داره، میتونی بری تو داروخونه ی سوپرمارکت نسخه ی مریض ها رو بگیری و داروهاشونو بدی کنارش واکسن هم میتونی بزنی. داروساز صنعتی اینجا کارهای مختلفی میکنه اما ساختن دارو توی آزمایشگاه کار اونایی هست که رشته شیمی دارویی یا رشته های مرتبط خوندن اکثرا فوق لیسانس یا دکترا دارن. با مدرک من میشه تو صنعت کار کرد اما بیشتر کارمون مرتبط با وقتی هست که دارو ساخته شده و قراره به مریضها تو دوره ی آزمایشی داده بشه یا که دارو تایید شده و قراره به پزشک‌ها معرفی بشه. داروساز بیمارستان هم داروهای مریض های بستری رو چک میکنه که دارویی که برا مریض تجویز شده از هر نظر برای بیمار بهترین گزینه باشه اگه اثرات جانبی داره چطور مدیریت بشه، اگه مریض کلیه اش مثلا مشکل داره چه دوزی مناسب هست، اگه آزمایش نیاز داره دستورش توی چارت مریض باشه، اگه مریض قراره مرخص بشه داروساز میره به مریض آموزش میده چی رو کی بخوره و چه اثرات جانبی ممکنه ببینه و این داستان ها. اینجا همه ی رشته های درمان زیرمجموعه healthcare هستن
برای آخرین سوالت هم نه واقعا خانواده رو میتونیم وقتی شهروند شدیم درخواست بدیم اون هم فقط پدر مادر. خواهر برادرا سالها طول میکشه.

بانوی کویر جمعه 2 تیر 1402 ساعت 05:54 https://banooyekavir.blogsky.com/

چقدر جالب بود مواردی که نوشتید صحرا جان
صدالبته که همیشه موافق مدیریت هزینه هستم
توی ایران این خدمات خیلی کمرنگ هست

خدا رو شکر صدمه جدی ندیدی عزیزم
برای پسر کوچولو خیلی خوشحالم که محیط جدید رو دوست داره

تنتون سلامت
جیبتون پرپول
لحظاتتون شاد

ممنونم بانو جان
تن سالم و لحظات شاد و جیب پر پول ترکیب رویایی همه هست، برای شما هم آرزوی این ترکیب جادویی رو میکنم

همه چی عالیه جمعه 2 تیر 1402 ساعت 01:23

ممنون بابت اشتراک گذاری

ما هم چون دانشجویی شروع کردیم ناخواسته از این مدل کارها انجام دادیم و نهایتا به سبک زندگی تبدیل شده و از قضا منم راضی هستم .
حالا بعد مالی یه طرف قضیه هست اما حس خوبش هم قابل انکار نیست

زندگی دانشجویی خیلی چیزها یاد آدم میده، از اجبار شروع میشه اما بعدش که روتین بشه میبینی چقدر جلوی خرجهای اضافه رو گرفتی

قره بالا پنج‌شنبه 1 تیر 1402 ساعت 13:19 http://Www.eccedentesiast33.blogsky.Com

از اونجایی که من مغزم خیلی فسقلیه کلا قسمت اقتصادی تعبیه نشده برام

ولی کلا خیلی خوبه که آدم به فکر باشه واسه کاهش هزینه ها

آره خصوصا اگه بچه داشته باشی

ربولی حسن کور چهارشنبه 31 خرداد 1402 ساعت 21:02 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
مطالب این پست چندان به درد من نمی‌خورد اما ممنون
فقط با خوندن سرعت اینترنتون دود از سرم بلند شد

سلام، والا این سرعتها خیلی هاش رو کاغذه و وقتی چک کنی معمولا نصف اون چیزیه که قول داده بودن

تیلوتیلو چهارشنبه 31 خرداد 1402 ساعت 01:44 https://meslehichkass.blogsky.com/


چقدر این پست خارجکی طور بود
زندگی اینجا خیلی فرق داره ... خیلی چیزها توی جغرافیای ما یه شکل دیگه ست و شما چون اینجا زندگی کردی دقیقا میدونی چی میگم
من با مدیریت مصرف و پس انداز در هر جغرافیایی موافقم
و خودم تا جایی که بشه انجام میدم


اون خبر زیردریایی چه خبر عجیب و غریبی بود... ذهن آدم درگیر میشه

امیدوارم خیلی آسیب ندیده باشی و خیلی زود خوب بشی
پسرجان که زمین خوردنت را دیده ناراحت شده

بیشتر همون داستان کارت تخفیف، کوپن و طرحهای تشویقی برای مشتریهاست گندم جان که شبیهش کم و بیش هست همه جا. آره آدم اگه حواسش نباشه حسابش زودی ته می کشه
یه چندتا زخم سطحی هست پسرجان خیلی متوجه نشد که دردم گرفت فکر کرد فقط لباسام کثیف شد و البته بیشتر نگران کفشهاش بود که یه کوچولو گلی شده بود و هی میگفت مامان بیا کفشهامو تمیز کن

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد