یکشنبه شب است و آخر هفته هم همه اش به تمیز کردن و جابجا کردن وسایل گذشت. کارهای آشپزخانه و اتاق نشیمن تمام شد خوشبختانه. اتاق خواب و کمدها هنوز کلی کار دارند اما درمجموع راضیم از روند کارها.
فردا اولین روز پسرک در کودکستان جدیدش هست، کمی استرس دارم اما هرچه زودتر ببرمش بهتر است چون این روزها سرم خلوتتر است و می توانم نصفه روز بگذارمش تا کم کم به محیط جدید عادت کند.
فردا باید بروم آزمایشهای چکاپ سالیانه را انجام بدهم و بنشینم برنامه ریزی فشرده کنم برای بیست روز باقی مانده به امتحان بورد. خوب است که امتحان قوانین و مقررات دارو دو هفته بعد از این امتحان است و فعلا لازم نیست نگران باشم. کورس احیای قلبی پیشرفته را هم باید قبل از شروع رزیدنسی تمام کنم. یادم باشد این هفته کلاسش را بروم و نسخه اش را بپیچم.
حالم هم نسبتا خوب است و بدون اطلاع دکترم، دوز دارویم را کم کرده ام و توی این یک هفته بدنم مشکلی نداشته و حال روحیم هم نسبتا ثابت بوده. علت این کارم این است که بیشتر از یک سال و نیم است که برای اضطراب و افسردگی ام روی این دارو هستم که به مرور دکترم دوزش را بالا برد تا جواب مطلوب را بگیرم. شش ماهی بود که روی حداکثر دوز بودم و فکر کردم الان که موارد استرس زا خیلی کمتر شده بهتر است که آهسته آهسته کمش کنم تا وابستگی بدنم هم کمتر شود. این دارو جوری است که اگر یک شب نخورم فردا صبحش با سردرد و سنگینی سر از خواب بیدار می شوم و البته اگر بخواهیم برای بچه ی دوم اقدام کنیم باید قطعش کنم. دیگر این هم از مزایا/معایب فارمسیست بودن هست خودت داروها و دوزشان را تغییر می دهی. بعضی وقتها یادم می رود دیگر دانشجو نیستم و از همه عجیبتر اینکه دکتر داروساز شده ام و یک عنوان دکتر اول اسمم دارم. توی محیط بیمارستانهای اینجا، معمولا پیشوند دکتر برای پزشکان استفاده می شود و بقیه حیطه ها که مدرک دکتری دارند معمولا با عنوان شغلشان معرفی می شوند مثلا توی جمع تیم درمان می گویند "صحرا هستم فارمسیست" و جلوی مریض ها شنیده ام اینطوری معرفی می کنند "دکتر صحرا هستم فارمسیست شما". طول می کشد تا از نظر ذهنی از فاز دانشجویی وارد فاز کاری شوم و خوبی رزیدنسی این است که این دوران گذار را آسانتر می کند چون همیشه سوپروایزر و مربی و استادی هست که می توان ازشان کمک گرفت.
خانوم دکتر خوش قلب
مسیرت هموار صحرای نازنین
انشاالله اتفاقات قشنگ برای خانواده کوچیک و عاشقتون در راه باشه
انشالله
مبارک باشه خانم دکتر نازنین
ممنونم مریم جان
برازنده ات هست پیشوند دکتر.....عزیز دلمم
بهار نازنینم، یادم هست چقدر دلگرمی دادی بهم در تمام این سالها
به سلامتی ان شاء الله
خدا رو شکر بهترید دکتر صحرا جان
ممنونم دکتر جان، انشاالله حال خودت هم زود خوب بشه