مرد زندگی

یکی از ضعفهای من این است که وقتی اتفاق پیش بینی نشده و غیر قابل انتظاری می افتد قفل می کنم و چند ثانیه ای طول می کشد تا سیستم ستیز و گریزم فعال شود و کاری انجام بدهم.  

مثلا وقتی پسرک چند ماهش بیشتر نبود رفته بودیم پارک. همسر پسرک را بغل کرده بود و من هم کالسکه خالی بچه را هل می دادم. یک جا ایستادیم و مشغول پسرک شدیم که کالسکه سر خورد و افتاد توی سراشیبی که تهش به تالاب کوچکی می رسید. همینطور که کالسکه از سراشیبی می رفت صدای همسرم را که بچه به بغل بود شنیدم که گفت بدو بگیرش. توی همان چند ثانیه قفل کرده بودم و بعدش انکار خبردار شوم دارد چه اتفاقی می افتد شروع کردم به دویدن توی سرپایینی و کالسکه را نرسیده به آب گرفتم.  همسر هم تشویقم کرد برای سرعت بالای دویدنم هم می خندید به خاطر مکث چند ثانیه ایم. این دفعه ی اولم نبود که همچین اتفاقی می افتاد. مثلا سالهای پیش که توی وبلاگ قبلیم هم از آن نوشتم در حال رد شدن از خیابان ولیعصر در تهران بودم که یک موتوری با سه سوار قلدر که انگار مست کرده بودند آمد به سمتم و در حالی که از از چند سانتی ام رد می شدند من را زدند و فرار کردند. آنجا هم با اینکه متوجه شدم موتوری مسیرش را کج کرده به سمت من خشکم زد و تا بخواهم کاری بکنم آنها کارشان را کردند و رفتند. این چند وقت که داستانهای شوتینگ یا تیر اندازی همه جا هست من و همسرجان روی سناریوهای مختلف بحث می کنیم که باید چه واکنشی انجام بدهیم. همسر جان همان اول می گوید اگر با هم بودیم پسرک را او می گیرد و اگر مسیرمان به هر دلیلی جدا شد او پسرک را با خودش می برد یکی از دلایلش هم همین تاخیر من در واکنش سریع نشان دادن است. نگرانی اش به نظرم بجاست، همسرم می گوید اگر تنها بودم اگر در فروشگاه بودم باید همیشه از صدای تیراندازی دور شوم، می گوید وارد هر مکان دربسته ای شدم به نشانه های خروجی دقت کنم و بدانم خروجی ها کجا هستند. من خیلی به این چیزها توجهی ندارم و با این که همسر تاکید کرده باز هم فراموش می کنم. راستش موقعیت یابی من اصلا خوب نیست و توی جاهای بزرگ خیلی زود گم می شوم. مثلا هر بیمارستانی که برای کارورزی رفتم یک هفته ی اول  را گیج بودم و تنها راه به خاطر سپردن مسیر هم این است که خودم تنهایی چند بار بروم و بیایم. این قضیه به رانندگی هم سرایت کرده، من خدا را شکر تا حالا درگیر تصادفی نبوده ام که مقصر باشم دو موردی که برایم اتفاق افتاده راننده ی پشت سرم غفلت کرد و کوبید. همسر جان اینطوری نیست کلا سیستمش اینطوری هست که خیلی هوشیار به محیط اطرافش هست. البته این احتمال زیاد ارتباط دارد به زندگی اش در افغانستان که محیطش طوری بود که هر آن ممکن بود اتفاقی بیفتد از انتحار و انفجار گرفته تا تصادف و دعوا و زورگیری. برای همین حواسش خیلی جمع هست. امشب راهی پردیس اصلی دانشگاهمان هستیم برای مراسم فارغ التحصیلی. چهار پنج ساعتی فاصله دارد از شهر خودمان. وقتهایی که همسر پشت فرمان می نشیند خیالم راحت است که او حواسش به همه چیز هست. علت اینکه امروز این یادداشت را نوشتم این است که گاهی ممکن است بعضی چیزها برایمان عادی شود ولی خوب است هر از چندگاهی یادمان بیفتد و قدردانشان باشیم. مثل همسری که با حضورش آب توی دلت تکان نمی خورد و خیالت راحت است پسرت تکیه گاه محکمی دارد، مردی که مراقب خانه و خانواده است، مرد زندگی.

نظرات 6 + ارسال نظر
بانوی کویر یکشنبه 21 خرداد 1402 ساعت 10:00 https://banooyekavir.blogsky.com/

سایه مرد بزرگ و کوچک مرد زندگیت مستدام صحرای گلم
من درصدی گیجی و تأخیر در واکنش دارم
بنظرم غیر از مواقع حیاتی سرزنش نکنیم خودمون رو

ممنونم
اتفاقا دیروز یه اتفاقی افتاد که همسر گفت دیگه به من توی موقعیت‌های اورژانسی اعتماد نمیکنه حالا در موردش می نویسم

هاتف سه‌شنبه 2 خرداد 1402 ساعت 10:49 http://episode.blogfa.com/

خدا جفتتون رو حفظ کنه .
خوبی صحرای عزیز. خوشحالم که هنوز می‌نویسی. هراز چند گاهی سر میزدی بهم. همیشه خوش باشی

سلام هاتف جان
آره بهت سر می زدم ولی هربار آدرس فرق می کرد دیگه یادم نموند کدوم به روزترین آدرست هست

ربولی حسن کور شنبه 30 اردیبهشت 1402 ساعت 22:31 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
باز هم تبریک میگم.
امیدوارم همیشه موفق باشید.
اما این هنگ کردن و اختلال توی جهت یابی را تا حدی من هم دارم!

سلام و تشکر آقای دکتر
چه جالب یه آقا اینو بگه اکثر مردایی که من دیدم توی جهت یابی خیلی خوبن

نسترن شنبه 30 اردیبهشت 1402 ساعت 01:38 http://second-house.blogfa.com/

چقدر دو خط آخرت رو دوست داشتم :) بمونید برای هم الهی

ممنونم نسترن جان

تیلوتیلو شنبه 30 اردیبهشت 1402 ساعت 00:13 https://meslehichkass.blogsky.com/

ترانه جمعه 29 اردیبهشت 1402 ساعت 09:04

فریز شدن هم یکجور مکانیزم فاعی ست، برای اینکه توسط دشمن مخصوصا حیوانات وحشی دیده نشیم ولی خب همیشه هم مفید نیست.
برای تو پسرت و مرد زندگیت آرزوی سلامتی و شادی دارم صحرا جان

آره ترانه جان همیشه کارآمد نیس خصوصا وقتی که یه موتور با سرعت طرفت میاد
ممنونم ترانه جان من هم آرزو می کنم به زودی یه همراه خوب پیدا کنی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد