آخر هفته ی شلوغی داشتم. پسرک واکسنهای یک سالگیش را گرفته بود و کلی اذیت شد. تمام جمعه و شنبه یا خواب بود یا بغل من و پدرش. غذا هم نمی خورد. فقط و فقط شیر.  شبها هم با گریه از خواب بلند می شد هر یک ساعت.  یکشنبه بهتر شده بود و کم و بیش بازی می کرد و غذا را هم کم کم می خورد. امروز صبح خدا رو شکر بهتر بود. هرچند به گمانم سرما خورده و چند روزی هم با آن درگیر خواهیم بود. این ماه هر هفته امتحان داشتیم و داریم. اما انگار وقتی توی شرایط قرار بگیری خودبخود خودت را سازگار می کنی. من هم عادت کرده ام به این روند آماده باش. دکتر شدن آسان نیست دیگر، باید تلاش کرد.

نظرات 1 + ارسال نظر
ترنج دوشنبه 4 بهمن 1400 ساعت 22:38 http://khoor-shid.blogsky.com

وای صحرا جون، پزشکی میخونی؟ کلا هر رشته‌ای میخونی واقعا تحسین برانگیزه که دست تنها و با بچه داری پیش میری..

فارمسی میخونم ترنج جان، سال سوم. مرسی از تشویقت اما واقعا فشارش زیاده

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد