این ترم هم تمام شد با همه ی ماجراهایش. دو تا درس چهار واحدی را با B پاس کردم. معدلم را حسابی پایین خواهد کشید اما خوب این هم قسمتی از ماجراهای دوران دانشجویی با وجود بچه داری و اتفاقات پیش بینی نشده اش بود. اضطراب ابتدای ترم بدجوری روی عملکردم تاثیر گذاشت، داروی اول که گرفتم انگار اصلا به بدنم نساخت. داروی دوم بهتر بود و الان دو ماهی هست دارم مصرف می کنم. اضطرابم تا حد زیادی کنترل شده و افسردگیم کمی بهتر شده، احساسهای منفیم کمتر شده اما انگیزه ام چندان تغییری نکرده. دکترم خیلی محتاطانه دز دارو را بالا می برد. حالا احتمالا ماه دیگر که پیشش بروم مرحله ی آخر اضافه کردن دز است و بعد از آن اگر تغییری احساس نکردم برنامه ی درمان را عوض می کند. یکی از دلایلی که اینها را می نویسم این است بدانید افسردگی خصوصا در حالت شدیدش همینطوری خوب نمی شود. با تعطیلات رفتن و خوش گذراندن شما خود افسرده تان را با خودتان می برید و درست است که سبک زندگی در کیفیت حالمان موثر است اما اگر می بینید علیرغم همه ی تلاشهایی که می کنید باز حالتان خوب نیست بد نیست به یک متخصص مراجعه کنید. همه لزوما به دارو احتیاج ندارند و گاهی جلسات مشاوره کاملا کمک کننده است. خلاصه ی کلام این که به فکر خودتان باشید و وقتی به این نقطه رسیدید که متوجه شدید اوضاع دارد از کنترلتان خارج می شود بدانید که وقت کمک گرفتن است. 
نظرات 4 + ارسال نظر
محدثه جمعه 3 دی 1400 ساعت 22:20

اینکه آدم شروع به رفتن پیش درمانگر رو بکنه خودش یه گام بزرگه. خیلی خوبه که آروم آروم بهتر میشی و چی بهتر از بهبود …

بعله قدم اول گاهی اصلی ترین قدم هست

ترانه سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 22:23 http://taraaaneh.blogsky.com

با وجود بچه و مشکلاتی که گفتی B خیلی هم عالیه. خوبه که اضطرابت کنترل شده موافقم که گاهی دارو واقعا لازمه

اضطراب من به حدی زیاد شده بود نمی تونستم رانندگی کنم اما خدا رو شکر الان کنترل شده. آره جز اون دوتا کلاس بقیه رو همه A شدم، ترم بعد باید بیشتر تلاش کنم جبران کنم.

رویا سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 11:34 http://hezaran-harfenagofte.blogsky.com

سلام
جملات آخر رو انگار خدا مخصوصا برای خود من هشدار فرستاده
دقیقا امروز دوباره به فکر افتادم برم دنبال روانشناس

معمولا خودمون خوب خبر داریم که کی باید چیکار کنیم فقط گاهی یکم باید خودمونو مجبور کنیم

Baran سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 10:47

با شما صد در صد موافق.من هم نیاز به مشاوره= گفتگو دارم.بعد پشت سر گذاشتن کوید ۱۹.تاول.دلتا،مثالِ از جنگ برگشته ها را می مانم.دل نازک شدم.هِی تاسیان می شوم......

باران عزیزم همین گفتگو خودش یه مرهمه، نبینم شمارو تاسیان

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد