نمی دانم برای شما هم همینطور هست یا بوده یا نه. من یکی که قبل از آمدن‌به اینجا سعی می کردم در عکسهایم همیشه ژست و مدل خنثی یا نهایتا لبخند مبهم داشته باشم گاهی هم اخم حتی بهتر از لبخند به نظر می آمد. اینجا که آمدم متوجه شدم همه توی عکسهای شان اصرار دارند بخندند یا طوری لبخند بزنند که دندانهایشان دیده شود چیزی که آن طرف یک نه بزرگ بود. برای همین عکسهایی که آن طرف دارم خیلیشان مصنوعی به نظر می آید یا اصلا آن حس صمیمیت را منتقل نمی کنند انگار که عصا قورت داده باشم و قرار است عکسم را بفرستند جایی عمومی چاپ کنند. الان دیگر سعی می کنم یادم باشد طبیعی تر ژست بگیرم و حالا عکسهای مورد علاقه ام وقتهایی است که به پهنای صورت می خندم. چطور یاد این افتادم؟ توی اینستا عکسهای همکلاسی قدیمی ام را با همسرش دیدم که چنان مصنوعی ژست گرفته انگار عکسش را با فتوشاپ کنار شوهرش چسبانده اند. البته او از قدیم هم همینطوری بود و بچه ها او را خوش عکس صدا می زدند چون همیشه بلد بود چطور جلوی دوربین بایستد، از چه زاویه ای و با چه ژستی. اما حالا که عکسهایش را نگاه می کنم همه اش شبیه هم، بدون آن صمیمیت و حس خاص و یگانه ی همان لحظه.

پ.ن. چند وقتی است بد خواب شده ام و شبها که بیدار می شوم دیگر به سختی به خواب بر می گردم. برای همین هم ساعت ۳ صبح نشسته ام و دارم وبلاگ می نویسم‌.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد