دیروز شرایطی پیش آمد که شاهد تولد دخترک زیبای دوستم شدم، چه تجربه ی زیبای توصیف ناپذیری. دوستم عمل سزارین داشت و به خاطر کرونا شوهرش نمی توانست پسرکشان را در خانه تنها بگذارد و مجبور بود برای عمل تنهایی برود. آنها هم‌ مثل ما دور از خانواده و فامیل هستند و سپردن پسرک به دیگران هم عملا امکان پذیر نبود به دلایل خاص. اینطوری شد که من از اتاق عمل سردرآوردم. صدای گریه ی نوزاد زیباترین صدایی بود که در آن لحظه به گوش می رسید.  من اولین کسی بودم که با دخترک زیبایشان حرف زدم و دخترک گوشش را تیز کرده بود و با دقت گوش می داد. دخترک گیس مشکی، سالم و سلامت چشمانش را به دنیا باز کرد‌. خدایا شکرت!

پ.ن: امیدوارم پروسه ی تولد پسرک من طبیعی باشد چرا که سزارین هم ترسناک است، هم کلی جنجال بعد از عملش زیاد است.  مادر دخترک خیلی اذیت شد و یک زخم بزرگ روی شکم دارد که ماهها زمان برای ریکاوری لازم دارد. باز هم خدا رو شکر که همه چیز ختم به خیر شد.

نظرات 5 + ارسال نظر
رهآ یکشنبه 4 آبان 1399 ساعت 12:55 http://Ra-ha.blog.ir

الهی زایمان راحتی داشته باشی هم خودت هم تو دلی ت سلامت باشید

مرسی رها جان

نسترن سه‌شنبه 29 مهر 1399 ساعت 01:39 http://second-house.blogfa.com/

امیدوارم پروسه زایمان شما اونجوری که دلتون میخواد پیش بره...براحتی و سلامتی

الهی آمین

Baran دوشنبه 28 مهر 1399 ساعت 23:08 https://haftaflakblue.blogsky.com/

قدمش مبارک
خیلی خیلی دست شما درد نکنه بابت رفتن تون...خیلی کار خوب و بزرگی کردینخیر و خوشی ببینید همیشه...

زنده باد امید!
توکل به خدا،
همانطوری که باب دل تونِ براتون پیش بره....
خدایا لطفا خیلی مراقب صحرا بانو و گل پسرجان توی دلش باش...خدایا همیشه خیلی مراقب شون باش لطفا...خدایا سپاسگزاریم که بودی و هستی و خواهی بود...

قبل رفتن یکم دو به شک بودم بابت شرایط خودم و کرونا اما وقتی رفتم و شرایط رو از نزدیک دیدم کلی از کارم رضایت داشتم. دست تنها بودن خیلی سخته و همراه داشتن دل آدم رو قرص می کنه

تیلوتیلو یکشنبه 27 مهر 1399 ساعت 00:13 https://meslehichkass.blogsky.com/

نگران هیچی نباش
انشاله که زایمان راحتی داری و به سلامتی پسرخوشگلت را دنیا میاری

آمین

مینو شنبه 26 مهر 1399 ساعت 07:05 http://Minoog1382.blogfa.com

خداقوت عزیزم
ایشالااونجوری که دوست داری زایمانت پیش بره اماسزارین برای منی که ۱۷سال پیش توایران تجربه کردم خیلی ناجورنبود...راستش خیلی خاطره دردآلودی ازش برام‌به جانمانده جزاون لحظه ای که برای اولین بارازجام‌بلندشدم.من البته همراهی چهل روزه مادرمودرشهرغریب همراه داشتم

دعا کن همه چی به بهترین شکل ممکن پیش بره مینو جان، ممنونم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد