شبهای امتحان آدم دوست دارد هر کاری بکند جز درس خواندن. ساعت ۱۲:۱۷ بعد از نیمه شب است و فردا  اولین امتحان جامع ترم  برگزار می شود. همه پنج کلاس را تقریبا یکبار و دوبار خوانده ام و نوبت مرور کردن است. بعید می دانم بیدار بمانم. می خوابم و ۴ و ۵ صبح بیدار می شوم. بدی این ترم این است تا خود پنجشنبه ی قبل امتحان کلاس داریم از ۸ صبح تا ۵ عصر و من تمام این هفته را یکسره درس خواندم تا پاسی از شب. درسها حسابی کاربردی شده و البته سختتر اما جالبتر با کلی کیسهای بالینی. آدم مجبور است مدام در حالت آماده باش و تجزیه و تحلیل این دارو و آن مریض و فلان بیماری و مکانیسم باشد. خلاصه عالمی دارد برای خودش داروسازی.

پ. ن: من هنوز که هنوز است کیک یا همان تکان خوردن گل پسر را حس نمی کنم. البته راستش اصلا نمی دانم باید منتظر چی باشم که اسمش را کیک بگذارم. توی سونوگرافی که حسابی در حال ورجه وورجه بود اما گویا گیرنده های من هنوز انقدر حساس نشده اند.

پ.ن ۲: فردا اولین روزی است که با شکم بالا زده همه ی همکلاسیهایم را می بینم. البته آنقدر لباسهای گشاد می پوشم که جلب توجه نکنم و هفته ی پیش که یک آزمایشگاه داشتم همکلاسیم متوجه نشد و من هم چیزی نگفتم. فعلا که کسی چیزی نمی داند تا ببینم در آینده چه می شود!

نظرات 4 + ارسال نظر
Baran شنبه 15 شهریور 1399 ساعت 22:40

آخیقربان شماو لباس گشاد پوشیدن تون بشم
ماشاءالله گل پسرتون هوای مامان گلشو داره و
آقاهانه وول می زنه
خداوند پشت و پناهتون باشه بلامیسر

لباس گشاد میپوشم چون این بارداری فقط روی یه سری قسمتهای تخصصی اثر گذاشته و غیر از اون همچنان لاغر و استخونی دیده میشم. یکم عجیب غریب شده هیکلم

ترنج سه‌شنبه 11 شهریور 1399 ساعت 00:42 https://khoor-shid.blogsky.com/

اگر بچه اول هست مثل اینکه تکونهاش دیرتر حس میشه. من که تا هفته بیست و سه چهار چیزی احساس نکردم.

آره دکترم گفت عجله نکنم و تا هفته بیست و چهار وقت بدم به خودم

taraaaneh شنبه 8 شهریور 1399 ساعت 21:28 http://taraaaneh.blogsky.com

اینکه موقع امتحان آدم هرکاری دوست داره انجام بده غیر از درس خوندن باهات موافقم. و این تا ابد ادامه داره هر سنی باشی و هر مقطعی فرق نمیکنه. من وقتی که امتحان داشتم چیزها و کارهایی توی خونه یادم میومد که مواقع معمولی امکان نداشت برم سراغشون. بعد هم اینقدر توی ذهنم مهم میشدن که فکر میکردم تا انجامشون ندم نمیتونم با خیال راحت برم سر درسم.
به هر حال امیدوارم امتحانت رو خوب داده باشی. لگدهای نی نی رو هم بزودی حس میکنی. نگران نباش.

سلام ترانه جان. امتحان بد نبود اما عالی هم نشد. یه چیزایی رو یادم رفته بود که با شب امتحان خوندن تو حافظه نمیرفت اما خوب حالا دستم اومد هر استاد چه جور سوالایی مد نظرشه.

تیلوتیلو پنج‌شنبه 6 شهریور 1399 ساعت 23:45 https://meslehichkass.blogsky.com/

عزیزدلمی
انشاله موفق باشی
اینهمه تلاش ستودنیه
انشاله پسرجان با خیر و سلامتی به دنیا بیاد و خیالت راحت بشه

انشاالله گندم عزیزم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد