شرح آنچه گذشت

امروز آغاز هفته ی ششم دانشگاه است. دو امتحان‌ را با نمرات خوب پشت سر گذاشته ام و هنوز دارم خودم را به سیستم هر روز درس خواندن وفق می دهم. اعتراف می کنم هنوز رام‌ نشده ام و عادت سالهای دراز شب امتحان خواندن به این سادگی ها از سرم نمی افتد. هر چند این آخر هفته ای کمی درس خواندم و بار شب امتحان را کم‌ کردم. امتحان جامع هر دو هفته برگزار می شود و به معنای واقعی کلمه باید خرخوانی کنم‌ تا بتوانم نمراتم را آن بالا بالاها نگه دارم. کلاسها چند استادی است و ما چون پردیس اصلی نیستیم اکثر کلاسها راه دور و از طریق ویدئو کال برگزار می شود. استاد سر کلاس نیست اما خوب آنقدر دوربین و میکروفن و مراقب همه جا هست عملا چاره ای جز سر کلاس رفتن و حضوری زدن نداری. خط آخرش هم کوئیزهای سرکلاس است که ده درصد نمره ی فینال را تشکیل می دهد و کسی بیخیال آن نمی تواند شود. استادها بعضی هایشان خیلی سرشناسند و بعضی ها هم هی بدکی نیستند. کلاس های تئوری یک طرف کلی کلاسهای عملی داریم.‌مثلا از همین‌ترم اول دارند واکسن زدن را یادمان می دهند. فعلا هم روی خودمان به عنوان نمونه ی انسانی تمرین می کنیم که اوایلش ترسناک بود اما حالا دیگر با عبور از تزریق عضلانی شجاع تر شده ایم و راحتتر همدیگر را سوراخ می کنیم، البته قبلش روی بازوی مصنوعی یادمان می دهند و تمرین می کنیم. چند باری هم با دانشجوهای پزشکی و سایر رشته ها برنامه ی مشترک داشتیم که خلاصه اش تشریح صورت جسد توسط ما با نظارت دانشجوهای پزشکی بود و گیر افتادن در اتاق پازل که تا با همکاری همدیگر، رشته های مختلف علوم‌ پزشکی، پازل ها را یکی یکی حل نکنیم اجازه ی خروج نداشتیم‌. این هفته هم برنامه ی مصاحبه ی کاذب داریم تا برای مصاحبه های اینترنی آخر سال آماده شویم. خلاصه سرم حسابی شلوغ است. یک دنیای کاملا جدید با کلی چالش. در مورد همکلاسی ها هم یک دنیا حرف دارم که شایددر  یک پست دیگر برایتان بنویسم. روزو روزگارتان خوش‌.
نظرات 4 + ارسال نظر
هنرمند پنج‌شنبه 11 مهر 1398 ساعت 05:14 http://www.honar5556.blogfa.com

سلام و عرض ادب
[گل][گل][گل][گل]

سلام و متشکرم

الی جمعه 5 مهر 1398 ساعت 13:15 http://elhamsculptor.blogsky.

خب از بخش تزریقش که بگذریم(در جریانی که میونه خوبی باهاش ندارم)
امیدوارم روند تحصیلت خوب باشه و بیای از بخش های شیرینش برامون بگی

انشاالله
مرسی عزیزم

محدثه سه‌شنبه 2 مهر 1398 ساعت 22:48

گمت کردم دیگه... خدایا چقدر گشتم.. اره خود خودشم

خوش اومدی عزیز

محدثه سه‌شنبه 2 مهر 1398 ساعت 01:03 http://www.titteh.blogsky.com

اول بذار نفس بگیرم بگم چقدررررر دنبالت گشتم... صحرا خودتی؟ بیا بغلم

سلام محدثه جان.‌خیلی مبهم یادم‌ میاد چندتا کامنت قدیما گذاشته بودی اگر همون محدثه باشی دیگه بعدش رفتی و خبری ازت نشد

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد