خواب

تا حالا شده یک روز تمام فقط بحوابید و هیچ کار دیگر نکنید؟ داستان امروز من بود.طبق قراری که با ادل داشتم صبح زود به خانه ی او رفتم و بعد از مدتها دیدمش. کیکم که خراب شده بود، در عوضش  گردن آویز مسی را که مدتها پیش در بازار بزرگ تهران از یک دست فروش خریده بودم  به عنوان هدیه به او دادم. آن موقع برای زیبایی اش خریده بودم و هیچ وقت موقعیتی پیدا نشد تا آویز را بیندازم و گمان می کنم مقصدش از اول هم گردن ادل بوده است! بعد از دیدارمان به خانه برگشتم  و احساس بیحالی و ضعف داشتم. بنابراین تمام روز را در رختخواب گذراندم. کمی خوردم و فیلم دیدم و بیشترش را خواب بودم. فکر می کنم به خاطر فردا استرس دارم و این استرس من را از پا انداخته است. همسری هم از کار برگشته اما او هم از خستگی دراز به دراز خودش را روی تخت انداخته و خوابش برده  است. بلند شوم  بروم یک کاری بکنم. اینطوری نمی شود.

نظرات 3 + ارسال نظر
کیهان سه‌شنبه 26 دی 1396 ساعت 23:01 http://mkihan.blogfa.com

ما که یه عمره همه اش خوابیم.....

ای بابا، ای بابا

کیهان یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 22:43 http://mkihan.blogfa.com

خوابهای از روی بی خیالی و بی کاری خیلی لذت بخشند.
من هم در یک روز تعطیل ممکنه تا 24 ساعت فقط بخوابم

خوابهای از سرخیال راحت خیلی خوبه. منتها خوابی که از رو بی حالی و فرار از استرس باشه خیلی مزه نمیده

Trane fn یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 15:11

اره شده و حتی چند روز شده

مال من هنوز به چند روز نرسیده

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد