قدیمی ها

در یک عملیات ناگهانی امروز بلاک لیست فیسبوک و اینستاگرامم  را بعد از قرنها چک کردم. متوجه شدم بسیاری از عاشقان قدیمی را بلاک کرده بودم. آنبلاک  شان کردم و از سر کنجکاوی به صفحه شان سر زدم.  خدا را شکر همه شان رفته اند خانه ی بخت و دلیلی ندارد مزاحم من شوند، هر چند یکی شان گاه و بیگاه به هر بهانه ای برایم ایمیل می فرستد . اولین عشقم که در بلاک لیست نبود و از روی شماره اش پیدایش کردم حالا دو قلو دارد و برایش خیلی خوشحالم. شاید باورتان نشود ولی شماره ی تلفن اولین عشقم به طرز عجیبی در حافظه ی معیوب من حک شده است و هر آن اراده کنم شماره اش را به راحتی  به زبان می آورم.  عاشق شماره ی دو، همان که گهگاه ایمیل می فرستد حالا یک پست خیلی مهم در دولت گرفته و هر روز با رئیس جمهور جلسه دارد. به دلایل حریم شخصی  نمی توانم پستش را بگویم.  از آنجایی که من ازدواج کرده ام و خودش هم متاهل است برای این که فیلش یاد هندوستان نکند دوباره بلاکش کردم‌. عاشق شماره ی سه که هیچ وقت دوستش نداشتم ، بدجور عاشقم شده بود و  آن زمان به بدترین وضع ممکن از خودم راندم حالا نامزد دارد. البته تا ازدواج نکردم دست از سرم برنداشت  و خدا را صد هزار مرتبه شکر نامزد کرده است. از آن سیریش های عجیب روزگار بود :)) این اواخر در کابل همکارم شده بود و روزهای تدریس که گاهی می دیدمش اخمی به چهره ام می انداختم و اصلا تحویلش نمی گرفتم. اما میان اینها هیچ وقت نتوانستم آقای سابقا عاشق را دوام دار بلاک کنم و بر خلاف بقیه ی عاشقان این یکی هیچ تغییری دروضعیتش صورت نگرفته که حتی ظاهرا اوضاعش بدتر هم شده. بنابر عکس هایی که در صفحه اش گذاشته خوابگاهش را گرفته اند و مدام بین خوابگاه دوستان و  خانه ی رفقایش آواره است. دلم برایش می سوزد. انگار برای او همه چیز در وضعیت سکون قرار دارد. چند وقت پیش یکی از آهنگهایی که آن زمانها برایش فرستاده بودم را در صفحه اش گذاشته بود. این روزها بدجور افسرده است و امیدوارم روزنه ی امیدی برایش پیدا شود.

پی نوشت: امروز بعد مدتها کیک درست کردم. خدا کند خوب دربیاید!

نظرات 7 + ارسال نظر
کیهان شنبه 6 آبان 1396 ساعت 08:24 http://mkihan.blogfa.com

درود
پس چرا منو نگفتی؟
من هم یکی از اونها بودم
هنوز هم منتظرم
به یاد نداری؟ای وای امان از روز گار نامراد
شادی ات روز افزون.آمین

نه متاسفانه زیاد بودند شما از یادم رفتید

مینو جمعه 5 آبان 1396 ساعت 11:25 http://minoog1382.blogfa.com

ماشاالله چقدرعاشقانت زیادن

خدا کمشون نکنه

ابانا جمعه 5 آبان 1396 ساعت 08:49

عشق های قدیمی من همه شون سر و سامون گرفتن! در طول زمان خبر های زندگی شون رو میشنیدم... البته هیچ کدوم شاید زیاد برام مهم نبودن اما فقط یه نفر هست ک هفته ی ۰قبل بطرز دردناکی باهاش خداحافطی کردم و خیلی دلم برای دست و پا زدنش برای نگه داشتنم سوخت... ولی افسوس ک ب درد هم نمیخوردیم و چیزی جز عشق ملاک شروع زندگیمان نمی شد! ک اونم قطعا در گدر زمان و با وجود مشکلات عدیده ی فرهنگی پرپر میشد... بشدت دلم براش ارزو خوشبختی میخاد هرجند میدونم حسودیمم میشه!!

عزیزم. درکت میکنم. من هم در شرایطی مجبور شدم چنین تصمیمی را قبول کنم.

بهار شیراز سه‌شنبه 2 آبان 1396 ساعت 00:28

خب یه مشکلی هست برا نوشتنشون...چندتایی از دوستای وبلاگی ام تبدیل به دوستای واقعی و خانوادگی شدن.تو روشون خجالت می کشم

خو رمزبذار

بهار شیراز دوشنبه 1 آبان 1396 ساعت 21:57

آخ عشق...عاشقی...عالمی داره
شاید یه روزی ازشون بنویسم

بی صبرانه منتظر خوندن عاشقانه هات هستم بهار جان

الی دوشنبه 1 آبان 1396 ساعت 09:37

عاشق
کدوم عاشق
هیچ عشقی به نظر من وجود نداره
همش قصه و افسانست

شاید آره شایدم نه. ما چون برای هر چیزی کامل و غایتش رو میخوایم و این از آدم ناقص بر نمیاد در نتیجه گمان میبریم اصلا وجود نداره

محمدرضا دوشنبه 1 آبان 1396 ساعت 06:54 http://bitterthancoffee.blogsky.com

چقدر خواستگار و عاشق کشتی تو :))
بنده خدا. ایشالا اونم سر و سامون بگیره
ای بابا. حس عجیبیه ببینی یکی که قبلا باهاش بودی چیزی پست میکنه که شاید مرتبط به آدم باشه.

نه بابا همش همینا بودن دو سه تا که طبیعیه
بخوره تو سرش پستهاش

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد