سفرنامه (3 )

تمام دیروز را با آقای همسر و خواهرزاده هایش و دامادشان رفته بودیم کوه گشتی. آن هم چه کوه گشتی. نا برایمان نمانده بود. هدف فتح غار یخی بود آن هم در شرایطی که آدرس دقیق غار را نمی دانستیم و همین باعث شد به اندازه یک تپه از غار دور شویم. سرانجام هم موفق به فتحش شدیم. غاری که سقف و کفش یخ بسته بود و سقف غار مملو از قندیل های آهکی خوش فرم بود. نسیم سردی که در غار جاری بود نوک بینی مان را حسابی قرمز کرده بود. در نوع خودش پدیده جالبی بود و حیف که  هیچ راهنمایی وجود نداشت که اطلاعات کاملی در مورد غار و ساختارش بدهد. با دید کور علمی و با نگاه عوامانه از دیدن غار لذت بردیم. در مسیر انواع مناظر را دیدیم و یار همیشگی مان جویباری بود که از کوه سرچشمه می گرفت. توی مسیر زنانی را دیدم که روی زمین های کشاورزی مشغول کار  بودند  و اطرافشان گاو و گوسفند چرا می کردند. بعضی شان مشک می زدند و عده ای در آب رود لباس می شستند. از کنارشان که رد می شدیم لحظه ای دست از کار می کشیدند و ما را تماشا می کردند. همسرم تاکید کرد که من را نگاه می کنند. چرا که پوشش من به عنوان یک زن شلوار جین  پوشیده عینک دودی بر چشم برایشان خیلی جذاب است و اکثرشان گمان می کنند خارجی هستم، چرا که گذر توریست‌ها هر از گاهی به اینجا می افتد.  بماند که اگر برای زن ها جذابیت دارم برای مردها سوژه سال هستم. اینجا وقتی با آقای همسر توی ماشین نشسته ایم ملت چه سواره چه پیاده زل می زنند و گاهی که نگاهشان زیادی کشدار می شود آقای همسر در  جواب اعتراض من به نگاه چسبدارشان اگر سرحال باشد می خندد و  می گوید خوشگل ندیده اند و سردماغ که نباشد من هنوز چیزی نگفته عصبانی یک چیزی نثارشان می کند. در اینجا وقتی از خارج شهر برمی گردی دروازه ورودی شهر ایست بازرسی دارد که از کجا آمده اید و به کجا می روید. طبق گفته همسرم به ماشینی که در آن خانم باشد گیر نمی دهند ولی با این حال هربار که من و همسر رد شده ایم متوقمان کرده اند و سوال و جواب کرده اند. یک بار هم ازمان عقدنامه خواستند و همسرم طوری جوابشان را داد که آقای  پلیس به غلط کردن افتاده بود.  وقتی دور شدیم می گوید اینها به هر بهانه ای شده ایست می دهند بیشتر زل بزنند! آقای همسر فکر می کند یک زن خوشگل در دنیا هست آن هم زن خودش است که ملتی انگشت به دهان به تماشای او نشسته اند! امان از مردهای تازه متاهل.

نظرات 4 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 30 شهریور 1395 ساعت 11:25 http://aamiin.blogfa.com

چقدر با ایران تفاوت داشت صحرا؟ به نظرت هنوز اون ریشه های مشترک را دارند؟

این ریشه های مشترک منظورت چیه؟ اگه خانواده های اونجا قبلا ساکن ایران بوده باشند شباهتها زیاده اما در حالت غیر اون شباهتهایی که هست بیشتر حاصل وسایل ارتباطات جمعیه تا ریشه های مشترک دیرینه

سایه.س یکشنبه 7 شهریور 1395 ساعت 00:58 http://ghese83.blogsky.com

سلام
همیشه به گشت و گذار صحرای عزیزم..شونه به شونه ی همسر دلداده ان شاالله..

ممنونم سارای عزیزم :)

تیلوتیلو شنبه 6 شهریور 1395 ساعت 12:43 http://meslehichkass.blogsky.com/

هورا
هورا
همیشه به گشت و گذار
همیشه خوش باشین

قربونت گندم عزیز من

مجتبی شنبه 6 شهریور 1395 ساعت 12:09 http://m-z2016.blogsky.com/

چقدر خودتان تحویل میگیرد عجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

که اینطور

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد