گاهی می خواهم کسی شوم که نیستم. گاهی می خواهم همانی شوم که هستم. گاهی برای خودم قصه می گویم. گاهی گذشته ام پاک می کنم و آن طوری که دلم می خواهد نقاشی می کنم. گاهی آینده ای را متصور می شوم که اصلا ربطی به من ندارد. این روزها زیاد خیالبافی می کنم.
روزی سرزمینهای ناشناختهات را کشف خواهم کرد
در درّههای عمیقت خواهم تاخت
بر کوههای بلندت بَر خواهم شد
و پیش از آنکه دزدان مفلوک بیایند
همهچیزت را به یغما خواهم برد
به تو رسیدن!
در قشلاق موهایت آرمیدن!
من گرگ خیالبافی هستم
و تو
پرندهای که همیشه بکر خواهد ماند.
*الیاس علوی
کجایی عزیزم
بنویس
بنویس تا هم خیال ما راحت باشه
هم خودت آروم تر باشی
نمیدونم از چی بنویسم گندم. انگار سیل حادثه در راهه. باید آروم بگیرم و منتظر بشینم ببینم چطور میشه
خیالبافی خوبه..منم میبافم و میشکافم...میبافم و..