صحرای تنها

صحرا یک من سختگیر دارد. منی که وقتی سرش خلوت می شود نمک روی زخمهایش می پاشد تا صحرای فراموشکار یادش بماند که دل حریم امنی است و هر غریبه ای نباید بدان راه پیدا کند. حق دارد. صحرا خیلی ساده دل است، زود اعتماد می کند، زود دل می بندد. من سختگیر اینطوری از صحرا مراقبت می کند.

یکی آمده می خواهد صحرا را با خودش  ببرد آن دورها. صحرا اما دیگر نمی خواهد مسیر زندگیش را به کسی وابسته کند. نمی خواهد از اهدافش دست بکشد به خاطر وعده های دیگری. صحرا می خواهد در همین مسیری که هست پیش برود...

نظرات 1 + ارسال نظر
تیلوتیلو سه‌شنبه 24 فروردین 1395 ساعت 17:57 http://meslehichkass.blogsky.com/

صجرا دختر عاقلی است
خودش خوب میداند چه کند
اما بد نیست به من سختگیر یادآوری کند که گاهی هم باید اعتماد کرد گاهی هم باید دل به دریا زد... گاهی باید مراقب بود اما دچار انزوا نشد
به من سختگیر صحرا یادآوری کن روزهایی که میگذرد هرگز باز نمیگردد

صحرا باید مراقب خودش باشه. این از همه مهتره. اونی که موندنیه میمونه رفتنی باشه هم میره

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد