تغییرات

یک اپ روی گوشیم دارم برای دوران بارداری، سیر و پیاز همه چی داخلش هست، از سیر رشد جنین، تغییرات بدن مادر، سایز تقریبی جنین و علامتهای خوب و بدی که ممکن است در این دوران دیده شود. اسمش هست babycenter  اگر احتمالا خواستید چک کنید. الان سایز کوچولوی درون من اندازه ی انگور هست، البته بگم مقیاس سایز انگورهای اینجاست که خیلی درشت اند و نه انگورهای قلمی که خودمان داریم. با اینکه کم کم شکمم بالا آمده اما احساس می کنم لاغرتر شدم، بدنم مدام‌ خسته است و اخیرا درد کمرم خیلی اذیتم می کند. دردش دائمی نیست اما وقتی شروع می شود مثل یک سوراخ در پشتم مدام تیر می کشد. از این کمپرسهای گرمکن دارم از اینهایی که داخلش شن دارد و گرما را طولانی تر حفظ می کند، گاهی از آن استفاده می کنم و تاثیرش برای تسکین موقت بد نیست. من کلا از نظر استخوان بندی پشت قوت چندانی ندارم حالا که فشار روی ماهیچه های پشت بیشتر شده دیگر هیچی. وعده های غذایی ام را به پنج بار در روز رساندم و شدت گرسنگی حالا قابل تحملتر شده، حالت تهوعم کم و بیش زیاد شده اما خوبیش این است دایمی نیست می آید و می رود و تا وقتی که گرسنه نباشم شدتش خیلی کمتر است. در بحبوحه ی این تغییرات، کلاسهایم شروع شده، حجم درسها و تکالیف خیلی بیشتر از آن چیزی است که فکرش را می کردم همه اش هم بحثهای امور مالی و حسابداری و بیزینس که برای من کلا جدید است. البته فکر اینکه پایان این هفت هفته فشرده دانشم در مورد این مباحث خیلی بیشتر از صفر الان می شود، خوشایند است. سختیهایش را با سختی های بارداری یکجا تحمل میکنم خدا را چه دیدید شاید بچه ام اقتصاددانی چیزی شد  :))

پی نوشت: چند روزی بود به خریده بودم مربا درست کنم اما راستش دست و دلم به کار نمی رفت، دو سه روز پیش از کار که برگشتم دیدم همسر جان، دست به کار شده و مربا برایم بار گذاشته، خیلی حس قشنگی بود.

نظرات 3 + ارسال نظر
بهار شیراز چهارشنبه 21 خرداد 1399 ساعت 01:34

جان دلمممممممم نی نی در راهه...
عاشق بوی گردنش هستم...خیلی مراقب خودت باش

لطفا یه داماد بیار برام

قربون شما بهار عزیز
سعیمونو کردیم دیگه، ببینیم خدا چی می خواد

بهار شیراز چهارشنبه 21 خرداد 1399 ساعت 01:32

میگم صحرا جان، تو یکی از وبلاگا خوندم که مردمان افغان برای تسلیت واژه قشنگی بکار میبرن ، چند روزه ذهنم درگیره یادم نمیاد؟ تو بلدش نیستی؟
دیروز پرنسس واژه قشنگی گفت : به بانوان حامله میگن دو جان

بهار جان، نمیدونم دقیق، من خیلی تو مراسمهای اصیل نبودم، ولی بعد تسلیتهای رایح، زیاد میگن خدا ببخشدش به جای خدا رحمتش کنه! ما میگیم دو جان؟ والا اگه بدونم

تیلوتیلو سه‌شنبه 20 خرداد 1399 ساعت 07:31 https://meslehichkass.blogsky.com/

چه حس خوبی
خدا نگه دار همسرجان باشه
به خودت زیاد فشار نیار
سعی کن بیشتر استراحت کنی

استراحت که هستم شیفت کاریم شده یه روز در هفته، درس رو چاره ای نیس باید بخونم دیگه. همسرجان تمام دلگرمیمه اینجا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد