کمی در مورد بیمارستان: ماه اول orientation یا آشنایی با روال کار بیمارستان تمام شد. با بیمارستان قبلیم خیلی فرق می کند، بعضی جنبه هایش می توانم بگویم پیشرفته تر است و بعضی جنبه هایش هنوز جای کار دارد. انتظارات از رزیدنت اینجا خیلی بالاتر است و به همان نسبت رزیدنسی را سختتر و پر چالش تر می کند. جدا از کارورزی های پنج هفته ای برای پیوند اعضای مختلف، بیمارستان یک سری مسئولیتهای کلی به عنوان فارمسیست از رزیدنتها انتظار دارد که برای من این شامل ماهی دو شیفت بیست و چهار ساعته برای کُدهای اضطراری در نیمه ی اول سال به علاوه ی ماهی یک شیفت عصر در ICU و یک آخر هفته (شنبه و یکشنبه) پوشش antimicrobial stewardship یا نظارت ضد میکروبی (؟) می شود. پنجشنبه اولین شیفت بیست و چهارساعته مستقلم هست بعد از دو شیفت آموزشی با رزیدنتهای سال دو که سال قبل هم همین بیمارستان بودند. سختترین قسمتش پیدا کردن بخشهای مختلف بیمارستان و اتاق نگه داری داروهاست. بیمارستان خیلی بزرگ است با چهار ساختمان که جدا از هم قرار دارند و از داخل از طریق sky bridge به هم وصل شده اند. بیمارستان کودکان هم زیرمجموعه ی بیمارستان اصلی است و برای موارد اورژانسی مثل ایست قلبی، sepsis یا تروما بعد از شیفت عصر ما رزیدنتها مسئول هستیم. البته باید در طول روز هم برویم اما چون استادهایمان هستند زیر نظر آنها کار می کنیم و راه و چاه را نشانمان می دهند. برای بزرگسالان همه ی کدهای سکته مغزی، فاکتورهای خونی، ایست قلبی، اینتوبه و بقیه ی مواردی که نیاز به یک فارمسیست دارد باید حضور پیدا کنیم. در طول روز همانطور که گفتم چون کمک داریم خوب است اما شب که می شود خودمانیم و خودمان. البته که همیشه می توانیم زنگ بزنیم و راهنمایی بخواهیم. برای آنها که نمی دانند مسئولیت ما رزیدنتهای دارو فراهم کردن داروهای مورد نیاز هر موقعیت با دوز صحیح برای مریض است. اینها همه مسئولیتهای جانبی هست برای رزیدنتهای سال دوم مثل من. تمرکز اصلی من روی تخصص پیوند اعضا است که هفته ی دیگر با پیوند کلیه و پانکراس شروع می شود. خلاصه اینکه سال پرچالشی در راه دارم اما خوشحالم که قرار است خیلی چیزها یاد بگیرم تا فارمسیست بهتری در آینده بشوم.
سلام،ببخشید یه سوال داشتم،برای کسی که دیپلم داره و میخواد برای تحصیل به اروپا بیاد اسم رشته تحصیلی شما دقیقا چی هستش که اپلای کنه
سلام، pharmacy
خدا قوت صحرا جااان...
با شناختی که از تو داریم قطعا سربلند امسال رو سپری خواهی کرد
ممنونم بهار عزیزم
توکل به خدا
خانم دکتر من از دوران نوجوانی به وسواس فکری دچار بودم ولی خبر نداشتم بعدش سالهای سخت کنکور رو پشت سر گذاشتم که فشار مضاعفی بالاخره فکری و جسمی برام داشت بعدها این قضیه وسواس آزارم میداد با یکی از اقوام که پزشک عمومی هستن مشورت کردم و دوره ای سرترالین مصرف کردم کمی رو به بهبود بودم ولی ریشه کن نشده آیا وسواس ریشه در ژنتیک داره؟آیا درمان قطعی داره؟کل زندگی و تصمیمات منو تحت شعاع قرار داده از زندگی عقب موندم تغذیه م خوب نیست بیش از اندازه مصرف شیرینیجات دارم اضافه وزن دارم دوست داشتم راهنماییم کنین
رویا جان معمولا تراپی و دارو همزمان نتیجه ی بهتری میده، سرترالین داروی استانداردی هست و نمیدونم چه دوزی مصرف میکردی اما معمولا با دوز کم شروع میشه و بسته به اینکه چطور بهش جواب میدی دوزش را بالا میبرن، اگه با حداکثر دوز مجاز جواب نگرفتی اون موقع دارو رو عوض میکنن
مرسی خانوم دکترجان که خیلی زود جواب دادی قربونت برم
سلام صحرا جون خوبی عزیزم
ببین من ی سوال داشتم
مامانم داروی قلب مصرف میکنه الان ی قرص جدید به اسم دیگوکسین بهشون دادن بعد از اونجایی که قرص فوروزماید هم مصرف میکنن به نظرت تداخل ندارن با هم؟
چون فوروزماید قرص دیورتیک هست و همراه ادرار یه سری الکترولیت مثل پتاسیم و منیزیم دفع میشه احتمال داره دکتر بخواد یه مدت آزمایش بگیره چون کمبود منیزیم پتاسیم باعث بیشتر شدن اثر دیجاکسین میشه که نشونه هاش حالت تهوع و بالا آوردن، تاری دید و دیدن هاله دور منبع نور مثل لامپ و در نهایت ضربان قلب نامنظم هست. البته چون مادر شما قبلا فوروزماید مصرف میکردن احتمال تداخل کمتره
وای پست جدید
سلام
سال سختی را در پیش دارید. اما شما سالهای سخت تر از این را هم گذرانده اید و من مطمئنم سال بعد با غرور از موفقیتهایتان یاد خواهید کرد.
سلام، من هم امیدوارم به همین پایان سال که با کلی دستاورد پرونده ی رزیدنسی رو میبندم