دو هفته کارورزی بخش پیوند بیمارستان کودکان هم تمام شد. چه قدر خوش شانس بودم که هفته ی اول دو پیوند قلب دیدم و روز آخرم یکی از بچه ها رو ترخیص کردیم. وقتی می گویند بچه ها مقاوم و سرسختند واقعا درست است، پسرک هفت ساله ی ما سه روز بعد عمل قلب شروع به راه رفتن و خوردن کرد و روز دهم در بهترین وضعیت مرخص شد. البته یک علت مهمش مادر پسرک بود که از قضا سرپرستار بخش سی سی یو در یک بیمارستان دیگر است و کلی تجربه و دانش در مورد مراقبت های قبل و بعد از عمل داشت. مشکل عمده ی بچه هایی که نیاز به پیوند دارند ژنتیکی است. یکی از مریضهایمان دخترک ۱۹ ماهه ای است که از وقت پیوندش از بیمارستان مرخص نشده هم اینکه منتظر پیوند کلیه هست و هم با عفونت دستگاه گوارشی درگیر است. خیلی از مریضها قبل یا بعد عمل ماهها در بیمارستان بستری می مانند. یکی دیگر از مریضها دخترکی ۵ ساله است که منتظر قلب است، هر روز صبح تیم درمانی را وادار می کند با او نرمش کنند. بیمارستان کودکان محیط لطیفتری دارد و آدمها در حالت کلی مهربانتر هستند. تجربه ی باارزشی بود این دو هفته. وقت برگشت به دنیای آدم بزرگهاست.
کاش بچه ها هیچ وقت مریض نشن
واقعا کاش
چرا در پاسخ به کامنت دکتر ربولی گفتید این قلب برای اون بچه دو هفته کار کنه؟ یعنی چی؟ بعدش چی میشه ؟
دو دهه (بیست سال) بعدش دوباره میرن توی لیست انتظار برای قلب جدید
سلام عزیزم
چه خوب کردی بازم نوشتی
نوشته هات پر از حس زندگیه
انشاله که همه این بچه ها حالشون خوب بشه و زندگی شادی داشته باشن
سلام گندم جان، کار کردن با بچه ها همیشه حس زندگی با خودش میاره
سلام
خوشحالم که حال اون بچه خوب شده. گرچه نهایتا یک زندگی روتین نخواهد داشت.
سلام، بله بعضی از بچه ها که مشکلات دیگه غیر از قلبشون دارند همچنان زندگی سختی رو در پیش خواهند داشت، این پسر کوچولوی ما مشکلش فقط قلبش بود و امیدوارم این قلب براش حداقل دو دهه و حتی بیشتر کار بکنه