امروز وقت امتحان بورد را گرفتم، دقیقا یک ماه و دو روز دیگر. باید شروع کنم به خواندن. برنامه ام این است قبل از شلوغ شدن مسئولیتهای رزیدنسی پرونده ی امتحانها را ببندم. آخر هفته ی دیگر اسباب کشی هم داریم. البته زیاد نگرانش نیستم امروز و فردا خرده ریزه ها را با کمک همسر جمع می کنیم و درشتهایش هم که کار مردهاست.
توی این شش سالی که آمدیم وسایل خانه چندان خرید نکردیم و از همان وسایلی که در ابتدای ورودمان برایمان چیده بودند استفاده می کنیم. قرارمان این است هروقت صاحب خانه شدیم همه چیز را نو بخریم. خانه خریدن ما هم موکول شده است به وقتی که من اولین شغل رسمی ام را گرفتم که می شود حداقل دو سال دیگر. عجله ای نداریم چرا که ترجیحمان فعلا بر نزدیک بودن آپارتمان به بیمارستان من است. از طرفی مدتی است پس انداز نمی کنیم، خرجمان بالا رفته و عملا چیزی اضافه نمی ماند. بیشترش هم البته به خاطر هزینه ی کارهای اداریمان است مثلا همین امتحانهای بورد من با همه ی دنگ و فنگش نزدیک هزار دلار برایم آب خورد. هزینه ی مسافرتهای اخیرمان، لباسهایی که برای خودمان خریدم برای مراسم فارغ التحصیلی و هزینه ی دندانپزشکی همه از خرجهای بزرگی هستند که چند ماه اخیر به مخارجمان اضافه شده. آپارتمان جدیدمان هم کرایه اش بالاتر است و مهد کودک پسرک هم احتمالا از دو ماه دیگر گرانتر می شود. برنامه مان این است با اضافه شدن حقوق من پس انداز کردن پول پیش خرید خانه را کم کم شروع کنیم توکل به خدا.
پی نوشت: پسرک این روزها حسابی حرف می زند، انقدر شیرین شده که توی دلم هر لحظه قند آب می شود از دیدن وروجک بازیهایش. کلی هم ادا یاد گرفته و برای خودش یک پا بازیگر است.
پی نوشت ۲: همسر جان موهایش آنقدر بلند شده که حالا می تواند با کش ببندد بالای سرش. قد و هیکلش هم خوب است از شما چه پنهان خیلی خوش تیپ شده. روز فارغ التحصیلی هم خیلی از همکلاسیهایم که او را برای بار اول می دیدند تعجب کرده بودند از اینکه همسر من تیپ اینطوری دارد :)))
پی نوشت ۳: تصمیم گرفته ام بروم پیشانی ام را بوتاکس کنم خط اخمم پررنگ شده و سنم را بیشتر نشان می دهد. جنس پوست پیشانی من با کل صورتم فرق می کند. هرچی بقیه صورتم پوست صاف و شاداب دارم پیشانی ام خشک و چروک مثل کویر بی آب و علف است.
پی نوشت ۴: چرا شبها خوابم نمی برد؟
صحرا جانم انشالله امتحانات عالی سپری بشه

و برنامه هاتون به خوبی پیش بره
از شیرین کاری های گل پسر بنویس عزیزم
از پرخوابی من نصیب شما بشه
ممنونم
حتما مینویسم هروقت بتونم
موفق باشی


چقدر خوب که اونجا میشه برنامه ریزی کرد و با آرامش و صبوری به خواشته ها رسید
جیییگر پسرک شیرین رو
آره با برنامه ریزی و تلاش میشه به خیلی از خواسته ها رسید
زندگی دانشجویی و درس خوندن حالت موقت دارد و آدم همه تغییرات مهم رو موکول می کند به یافتن کار و پایان تحصیلات و تثبیت زندگی. امیدوارم زندگی با همه بالا و پایین شدنش همیشه شیرین باشد برایتان
همینطوره لیلا جان، ما آدمهای صبوری هستیم و اهل چشم و هم چشمی نیستیم هرچیزی به موقعش اتفاق میفته
سلام
مطمئنم که امتحانات را به خوبی میگذرانید.
پسرعمه گرامی من که با هزار فلاکت و چند سال ماندن در ترکیه خودش را به آمریکا رساند حالا هر روز از خانه سه هزار متریش در تگزاس عکس استوری میکند شما که مطمئنا وضعیت بهتری خواهید داشت.
خونه سه هزار متری خیلی بزرگه و باید استوری بشه

خیلی ها بعد دو سه سال خونه میخرن منتها با وامهای گنده با بهره ی بالا، ما نمی خوایم اونطوری شروع کنیم. قراره خونه مایه ی آرامش باشه نه استرس بیشتر
دغدغه داشتن باعث میشه نتونی بخوابی راه داره روزها خسته شوی ورزش کردن دغدغه ها را کم رنگ کندو...
آره واقعا باید فعالتر بشم در طول روز، این روزها اینقدر کار اداری و پشت کامپیوتر دارم تا به خودم بیام نصف روز رفته