ترجیح رفتاری من

* چند وقتی است در جمع مجازی دوستان و همکلاسی های قدیم  خیلی آدم دوست داشتنی نیستم. نه اینکه چیزی گفته باشند این را می توانم حس کنم. حرف مشترک کمتری با من دارند چرا که گاهی توی ذوقشان می زنم یا مستقیما نقدشان می کنم.   اصولا وقتی می بینم یک دانشجوی دکترا با ادبیات کوچه بازاری حرف می زند دلیلی نمی بینم که بهش تشر نزنم و در جمع تذکر ندهم یا در جمع های دخترانه تفکر کسی که می گوید دختر زیاد داشتن ناراحت کننده است را نکوبانم. از تفکرات خیلی فانتزی هم خوشم نمی آید و کلا مثل یک خواهر سختگیر به هر که لازم باشد تذکر می دهم! می دانم شخصیت دوست داشتنی از خودم نمی سازم ولی نمی توانم کاری در موردش بکنم. لحن تند و تیزم هم طوری است که کمتر کسی جرات می کند حلویش مقاومت کند. البته بگویم من در مودبانه ترین حالت ممکن حرفم را می گویم و کار به جاهای باریک نمی کشد. در مورد آقای همسر هم همینطور است. اگر ادبیاتش به نظرم ناپسند بیاید بلافاصله بهش تذکر می دهم و او فورا ببخشیدی می گوید و جمله اش را عوض می کند. در عین حال نسبت به الگوی رفتاری اطرافیان با دیگران نگاه دقیقی دارم و گاهی که برای آقای همسر از روش های ارتباطی عجیب و غریب و رفتارهای داد و ستد گونه ی آنها درددل می کنم ناخودآگاه صدایم بالا می رود و آفای همسر می گوید حرص نخور، خوب ملت اینطوری هستند تو که نمی توانی عوضشان کنی. کلا من سختگیر به دنیا آمده ام هرچند درجه سختگیریم به مرور تعدیل شده است اما به قول دیالوگ یکی از فیلم ها This is my preferred state! و به هر حال هر کسی با مدل آدمهایی مثل من راحت کنار نمی آید.
* من و دوست جدیدم ادل خیلی زود صمیمی شده ایم و سه تا چهار روز در هفته را با هم می دویم. به خانه ی هم رفت و آمد کرده ایم و ادل من و آقای همسر را به جشن روز کریسمس که درخانه اش برگزار می شود دعوت کرده است.  ادل روانشناسی خوانده و دختر محجوب و دوست داشتنی است.
* آقای همسر کم کم اجازه داده تا در خیابان های اطراف خانه  و مسیر های کوتاه رانندگی کنم و اعتراف می کنم خیلی با تمرین در پارکینگ و قبرستان فرق دارد. دفعه ی اول کم بود سر چهارراه تصادف کنیم که به خیر گذشت! با پارک کردن هم هنوز مشکلات جدی دارم ولی در کل آنقدرها هم ترسناک نبود و همسر جان هم نسبتا راضی است. 
* چند روز پیش برای کار در آزمایشگاه بهم زنگ زدند که چون شیفت شب بود قبول نکردم. ترجیح دادم اصول کاریم مشخص باشد و یکیش همین است که شیفت شب کار نمی کنم.  قضیه ی کار پیدا کردن من در دانشگاه همچنان یک فایل باز است و خبر جدید این که به صورت کاملا اتفاقی و بدون برنامه در یک فروشگاه مدیترانه ای (همان عرب و ایرانی خودمان) که اغلب برای خرید گوشت و نان آنجا می رویم کار پیدا کرده ام: صندوقدار شیفت عصر برای چهار روز در هفته. فکر می کنم از خانه نشستن و overthinking بهتر باشد!  هفته ی دیگر دو روز برای آموزش می روم  و بعدش کارم را شروع می کنم. آقای همسر همه چیز را به خودم واگذار کرد. در هر صورت تاکید کرد ترجیح می دهد روی درس و دانشگاه تمرکز کنم اما اگر فکر می کنم برایم خوب است مانعی نمی بیند که مشغول به کار شوم. من که به هر موقعیت و تجربه ی جدید خوشامد می گویم، ببینیم خدا چه خیری را برایم در نظر گرفته است.
نظرات 5 + ارسال نظر
Trane fn یکشنبه 26 آذر 1396 ساعت 02:15

منم ادم محبوبی نیستم چون وقتی عصبی میشم خیلی رک و تیز میشم و عیب خودم قبول دارم . امیدوارم این کار جدید براتون سرتاسر لذت و ارامش و حال خوب بیاره

من عصبی میشم بیشتر سکوت می کنم. اینی که میگم ناشی از ذهن سختگیرمه که همه چیزو در بهترین حالت ممکن می خواد.
ممنونم از آرزوی خوبت

تیلوتیلو شنبه 25 آذر 1396 ساعت 00:06

من سخت گیرانه به رفتارهای نادرست نگاه میکنم
من حدود یک ماهی هست گروه دوستانم را به خاطر همین رفتارها ترک کردم
دیدم نه تنها تذکرات را دوست ندارند... بلکه چیز جالب توجهی هم برایم ندارند...

من هم همینطورم. در مورد رفتارها یا حرفهایی که جالب نیستن زود واکنش نشون میدم

ابانا جمعه 24 آذر 1396 ساعت 02:57

منم خیلی سخت میگیرم ولی کم تذکر میدم هرچند همون کمش هم واسه بعضی دوستای حساس خیلی زیاد ب چشم میاد!!
برو سر کار تا فصل بیکاری تمام شه... بقیه ش خود ب خود درست میشه...

گفتی دوست حساس و کردی کبابم
آره فکر کنم برا تنوع و یه تغییر مثبت لازم بود

محمدرضا پنج‌شنبه 23 آذر 1396 ساعت 22:59 http://bitterthancoffee.blogsky.com

من الان متوجه شدم اسمم اشتباه شد :))) خواستی تایید نکن
از یه وبلاگ دیگه سیو شده بود داشتم نظر میذاشتم -_-

:))

قالب نو مبارک
این ادل هم معجزه ای هست ها، قشنگ خود تمرین زبانه
آقا به سلامتی ایشالا گواهینامه بگیری.
درمورد کار هم میتونم بگم عجب بابا، ایشالا که خیره

آره خداییش خیلی هم خوب انگلیسی حرف میزنه روون و ساده
آره برم چند روزی ببینم چطوریه از بیکاری بهتره اونم تمرین زبان در محله

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد