فکر کنم فشار امتحانهای پایان ترم و ماه آخر حاملگی و بیرون نرفتنها و آدم ندیدن ها باعث شده ناخودآگاهم دست به کار شود و کلی آدمهایی که توی زندگیم دیگر نیستند را به یادم بیاورد. از همکلاسی های قدیمی گرفته تا استادهای دور و نزدیکم. کاش این کرونا زودتر برود پوسیدیم بس که خانه ماندیم
کلا قرنطینه باعث میشه ادم همه چیز رو شخم بزنه و بالا و پایین کنه حتی لیست مخاطبین گوشی رو
حالا ما موقع امتحانا، تنها دلخوشیمون مکالمه های قبل و بعد امتحان توی گروهیه که راه انداختیم، آدم دلش برای هم صحبتی با همکلاسیها حسابی تنگ میشه
حالا موندم اگر بره، با این قیمت ها ، میشه دوباره دور هم جمع بشیم؟ میشه مهمون بیاد غذا نداد؟ چای و میوه نداد؟!!!!
انشاالله که میشه، نشه هم میشه محدودش کرد به دورهمی های جمع و جورتر.
دقیقا همینطوره که میگی. کمبود محرکات بیرونی باعث شده ذهنمون آدمها و خاطرات قدیمی رو از زیر خاک بیرون بکشه.
مواظب خودت و نی نی باش.
این دوران هم بالاخره تموم میشه.
کاش که زودتر تموم بشه